خاطره هایم را
در میان عصب هایم مدفون می کنم.
قلبِ سنگینِ سکوت
شبیه بنفش می شود.
و پُر رنگ تر از آن
_ سیاه _
سیب های سرخ گاز گرفته شدند.
بی آنکه مهر خاموشی دارکوب ها
دیده شود.
****
خاطره هایم را نمی نویسم.
تا مثل سیب های سرخ
گاز زده...
راستی چه طعمی دارد؟
برگ کاهوی تازه؟
زیر دندانِ بنفش؟
محبوبه باقری